پرده از راز من گوشه نشین ساز گرفت

صائب تبریزی- غزل شماره 1640

پرده از راز من گوشه نشین ساز گرفت

برق در خرمنم از شعلۀ آواز گرفت

بوی گل را نتوان در گره شبنم بست

به خموشی نتوان دامن این راز گرفت

شد صفای لب میگون تو بیش از خط سبز

باده حسن دگر از شیشۀ شیراز گرفت

مکن ای شمع نهان چهره ز پروانۀ من

که ز خاکسترم این آینه پرداز گرفت

زان خم زلف برآوردنِ دل دشوارست

نتوان طعمه ز سر پنجۀ شهباز گرفت

سرمه در حجّت ناطق ننماید تأثیر

نتوان نکته بر آن چشم سخن ساز گرفت

هر که دانست سرانجام حیات است فنا

چون شرر دامن انجام در آغاز گرفت

به تماشای گل و لاله کجا پردازد؟

آن که آیینه ز مشّاطه به صد ناز گرفت

گرچه هر گوشه ترا هست نظرباز دگر

نظر لطف ز صائب نتوان باز گرفت

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها