صائب تبریزی- غزل شماره 1590
نقطۀ اشک سراسیمه و شیدایی کیست؟
الف آه کمر بستۀ رعنایی کیست؟
شور بلبل ز نمکدان که برمی خیزد؟
عرق چهرۀ گل پرتو زیبایی کیست؟
قمری از زلف که این طوق به گردن دارد؟
جلوۀ سرو برآوردۀ رعنایی کیست؟
پای مجنون به گل از اشک غزالان مانده است
دشت، دامان گل از آبله فرسایی کیست؟
هر که را می نگرم حلقۀ بیرون درست
تا سر زلف تو در پنجۀ گیرایی کیست؟
همه شب من دل خود می خورم از تنهایی
تا خیال تو انیس شب تنهایی کیست؟
ابر با جلوۀ خورشید قیامت چه کند؟
دامن دشت جنون پردۀ رسوایی کیست؟
مژۀ شوخ تو آرام ندارد امروز
تا دگر در پی تاراج شکیبایی کیست؟
پرده از چهرۀ اندیشه نما افکنده است
دیگر آن آینه رو در پی رسوایی کیست؟
ماه در ابر تُنُک جلوۀ دیگر دارد
ورنه آن زلف سیه پردۀ بینایی کیست؟
گذری نیست که دامی نکشیده است آنجا
یارب آن زلف به قصد دل هر جایی کیست؟
همه شب خون سیه می چکد از مژگانش
خامۀ صائب سودازده سودایی کیست؟