پاکدامان را غمی از تهمت ناپاک نیست

صائب تبریزی- غزل شماره 1293

 

پاکدامان را غمی از تهمت ناپاک نیست

بحر را از پنجۀ خونین مرجان باک نیست

نیست گر آب حیا در چشم گردون گو مباش

شکر لله تخم امّیدی مرا در خاک نیست

گل به گلچین دست داد و بلبل از غیرت نسوخت

عشق بی غیرت برآید، حسن چون بیباک نیست

می شوند از گردش چشم بتان زیر و زبر

عشقبازان را غمی از گردش افلاک نیست

گر کمند وحتی در عالم ایجاد هست

پیش سربازان بغیر از حلقۀ فتراک نیست

می شود از خاک افزون دام را حرص شکار

چشم نرم حرص را اندیشه ای از خاک نیست

مصرع برجسته مستغنی است از تحسین خلق

از خس و خاشاک بال شعلۀ ادراک نیست

پاس اوقات شریف از در گشودن مانع است

کعبۀ حاجت روا در بسته از امساک نیست

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها