عشق کافی است
اگر چه جهان رنگ پریده باشد
و جنگل جز به شکایت دهان نگشاید
اگر چه آسمان تاریک تر از آن كه دیدگان تار
گل انگشتانه و مروارید را در زیر آن بیابند
اگر چه تپه ها در سیطره ی سایه هایند
و دریا در اسارت جادویی سیاه
و روزگار،پرده ی فراموشی
بر هر چه رفته است می افکند ،
اما دستانمان نمی لرزد !
پایمان نمی لغزد!
كه پوچی نخواهد آزرد
و ترس دگرگون نخواهد كرد
لبان معشوق را
چشمان عاشق را !
واژگان کلیدی: اشعار ویلیام موریس،نمونه شعر ویلیام موریس،شاعر ویلیام موریس،شعرهای ویلیام موریس،شعری از ویلیام موریس،یک شعر از ویلیام موریس،شعرهای ترجمه شده به فارسی ویلیام موریس،سروده های برگردان به پارسی ویلیام موریس،شاعر اهل انگلستان،شاعر بریتانیایی،شعر شاعر انگلیس.
William Morris،poems،quotes