شعری از مریم فتحی

 

دیوارها تیز شده‌اند

پنجره دیوانه

کوچه را فرضی نشان می‌دهد

خانه‌ها را فرضی

زن همسایه‌ی فرضی

با بچه‌های قد و نیم قد فرضی

اینجا

زمان از عقربه‌ها چکه می‌کند

و من فرضی

با دود سیگار به پنجره می‌خورد و برمی‌گردد

زمان چکه می ‌کند

من فرضی به پنجره می‌خورد و برمی‌گردد

به پنجره می‌خورد وخودش را می‌کشد روی دیوارها

دارد یکی می‌شود با دیوارها چقدر حرف می‌زنی؟

سیگارُ با دستم گرفت، پک زد و گفت :

هیچ دیواری تیز نیس دختر

دیوارا کُندن ـ نمی‌بُرن

حلقه حلقه رفت و با دود سیگار توی دیوار فرو می‌روم

 مهم نیست

شما فرض کنید که هیچ آدمی

توی هیچ دیواری فرو نرفته است .


واژگان کلیدی: اشعار مریم فتحی،نمونه شعر مریم فتحی،شاعر مریم فتحی،شعرهای مریم فتحی،شعری از مریم فتحی،یک شعر از مریم فتحی،شعر نو مریم فتحی،مريم فتحی.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها