دل پیش تو و دیده به جای دگرستم

سعدی-غزل شماره 409

 

دل پیش تو و دیده به جای دگرستم

تا خصم نداند که تو را می‌نگرستم

روزی به درآیم من از این پرده ناموس

هر جا که بتی چون تو ببینم بپرستم

المنة لله که دلم صید غمی شد

کز خوردن غم‌های پراکنده برستم

آن عهد که گفتی نکنم مهر فراموش

بشکستی و من بر سر پیمان درستم

تا ذوق درونم خبری می‌دهد از دوست

از طعنه دشمن به خدا گر خبرستم

می‌خواستمت پیشکشی لایق خدمت

جان نیک حقیر است ندانم چه فرستم

چون نیک بدیدم که نداری سر سعدی

بر بخت بخندیدم و بر خود بگرستم

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها