آن به که چون منی نرسد در وصال دوست

سعدی-غزل شماره 110

 

آن به که چون منی نرسد در وصال دوست

تا ضعف خویش حمل کند بر کمال دوست

رشک آیدم ز مردمک دیده بارها

کاین شوخ دیده چند ببیند جمال دوست

پروانه کیست تا متعلق شود به شمع

باری بسوزدش سبحات جلال دوست

ای دوست روزهای تنعم به روزه باش

باشد که در فتد شب قدر وصال دوست

دور از هوای نفس، که ممکن نمی‌شود

در تنگنای صحبت دشمن، مجال دوست

گر دوست جان و سر طلبد ایستاده‌ایم

یاران بدین قدر بکنند احتمال دوست

خرم تنی که جان بدهد در وفای یار

اقبال در سری که شود پایمال دوست

ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست

در پیش دشمنان نتوان گفت حال دوست

بسیار سعدی از همه عالم بدوخت چشم

تا می‌نمایدش همه عالم خیال دوست

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها