اشعار زهره ارزه گر

شعر نخست : 

 

دیشب دلم عجیب هوای تو کرده بود

ساز دلم غریب نوای تو می سرود

عشقی عجیب در دل من رخنه کرده بود

اشکم روان به شوق نگاهت ولی چه سود ؟

تو دل ز من ببریدی و بعد از آن

کار دلم دوباره ز غم هم گذشته بود

آهی و ناله ای و فغانی و بعد آن

جمله دل و روان و غرورم شکسته بود

شادی قلب خسته ی من در حضور توست

وای از دلم حدیث تو را باز گفته بود

آواز دلبری من و تو فسانه نیست

باز این دلم به یاد دلت قصه گفته بود

تو در حضور خود چه غریبانه غایبی

غربت تمام کن ، بغض گلویم شکسته بود

خنیاگران اگرچه غریبند در فلک

اما نگاه تو غم دل را ربوده بود

 


شعر دوم :

 

من آن کلاغک تکرار های غمگینم

به خانه ام نرسیدم، و خواب می بینم

درخت بودی و من هم کلاغ بی خبرت

دوباره از لب سردت، غرور می چینم

تو عاشقم شده بودی و این بهارم بود

و با صدای گرفته، صدای ننگینم

و قار قار که یعنی تو آسمان منی

و قار قار بهارم! بهار شیرینم

و قار قار بیا مبتلای هم باشیم

به شب رسیده نگاهم، شکوفه آجینم

تو ناز می کنی و من دوباره می لرزم

بهار آمده؟ یا این منم که بی دینم؟

تو شعر های منی، من دل سیاه توام

و قانعم به همین، ای خدای آیینم

سکوت می کنم و بوسه هات می خندند

به سیب سرخ دلم؟ یا به بغض سنگینم؟

و من دوباره همان داغ دار غمگینم

به خواب رفته ام اما تو را نمی بینم


واژگان کلیدی:اشعار زهره ارزه گر،اشعار سیده زهره ارزه گر،نمونه شعر زهره ارزه گر،شاعر زهره ارزه گر،شعرهای زهره ارزه گر،شعری از زهره ارزه گر،یک شعر از زهره ارزه گر،غزل غزلیات غزل های غزلی از زهره ارزه گر.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها