ای به صورت چو صد هزار نگار

خواجوی کرمانی – قصیده شماره 22

فی مدح الصاحب الاعظم جمال الدین احمد

ای به صورت چو صد هزار نگار

خجل از صورت تو نقش نگار

در هوای تو آسمان ثابت

در فضای تو اختران سیّار

از ارم موقف تو را ساحت

وز ثوابت در تو را مسمار

نه مهت را خلل ز داغ خسوف

نه گلت را خطر ز شوکت خار

با طیورت فرشته در پرواز

با وحوشت ستاره در رفتار

به زبان صدا لب بامت

با مقیمان سدره در گفتار

طاق تو جفت گشته با خورشید

راست مانند طاق ابروی یار

از سواد کتابه ات خوانده

مشتری شرح مخزن الاسرار

ماه منجوقت آفتاب فروغ

سطح ایوانت آسمان کردار

چار طاق سپهر فرسایت

همچو نه طاق سیمگون زنگار

بر ادای صریر خوانده بلند

در تو را ز گنبد دوّار

نقش پردازت از پی سبزی

برده ز آیینه فلک زنگار

اوفتاده ز طاق ایوانت

رخنه در برج این کبود حصار

روز و شب صحن گلستان تو را

بلبل شاخ سدره بر اشجار

نقشت از لوح سینه شسته سواد

خطت از دیده نسخ کرده غبار

در بهار ایمنی ز باد خزان

در خزان خرمی چو فصل بهار

در حریم تو کرکسان سپهر

آشیان کرده اند بر دیوار

باده نوشان عیش خانه ی تو

فارغند از خمار و از خمّار

بر سپهرت بود به پایه شرف

وز بهشتت بود به نزهت عار

همچو بخت جمال دولت و دین

تا ابد چشم نرگست بیدار

آن فلک رفعت ستاره محل

وان قضا قدرت قدر مقدار

لازم آستان او اقبال

بنده ی بندگان او دینار

حلمش از باد دفع کرده شتاب

حزمش از خاک رفع کرده قرار

این جهان خادم و تواش مخدوم

وی فلک زایر و در تو مزار

به یسار تو بحر خورده یمین

به یمین تو چرخ داده یسار

عالمت بنده و تو عالم بخش

دولتت باقی و تو دولتیار

مملکت را به کلکت استغنا

معدلت را به ذاتت استظهار

کمر بندگی به خدمت تو

بسته همواره چرخ ناهموار

زده بر چنگ در ادای صریر

نی کلکت نوای موسیقار

سایه بر کار آفتاب انداز

که هواداری تو دارد کار

تا عدد لازم شمار بود

باد عمرت برون ز حد شمار

تا عمارت به عدل یابد ملک

بادی از عمر و ملک برخوردار

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest


0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها