خواجوی کرمانی – غزل شماره 802
ای بی تو مرا پر آب دیده
نادیده به خواب خواب دیده
ما پست و تو را بلند قامت
ما مست و تو را خراب دیده
جان قول تو بی سخن شنیده
دل روی تو بی نقاب دیده
از دیده فتاده در بلا دل
وز دل شده در عذاب دیده
یک ذرّه از آنک در تو پیداست
نادیده در آفتاب دیده
هر لحظه ام از غم تو کرده
رخساره به خون خضاب دیده
در آتش فرقتت ندیده
همچون دل من کباب دیده
بر یاد لب تو کرده هر دم
در ساغر من شراب دیده
یکباره به قصد خون خواجو
افکنده سپر بر آب دیده