ای از شب قمرسا بر مه نقاب بسته

خواجوی کرمانی – غزل شماره 800

ای از شب قمرسا بر مه نقاب بسته

پیوسته طاق خضرا بر آفتاب بسته

از قیر طیلسانی بر مشتری کشیده

بر مهر سایبانی از مشک ناب بسته

جعد تو هندوان را بر دل کمین گشوده

چشم تو جادوان را بر دیده خواب بسته

اشک محیط سیلم خون از فرات رانده

وآه سهیل سوزم ره بر شهاب بسته

از روی لاله رنگم بازار گل شکسته

وز لعل باده رنگت کار شراب بسته

زلفت به دلگشایی از دل گره گشوده

خطّت به نقشبندی نقشی بر آب بسته

آن سرکشان هندو وآن هندوان جادو

راه خطا گشاده چشم صواب بسته

ساغر ز شوق لعلت جانش به لب رسیده

وز شرم آبرویت آتش نقاب بسته

خواجو به پرده سوزی نای رباب خسته

مطرب به پرده سازی زخم رباب بسته

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها