این چنین صورت گر از آب و گل است

خواجوی کرمانی – غزل شماره 60

این چنین صورت گر از آب و گل است

چون به معنی بنگری جان و دل است

نرگسش خونخواره ای بس دلرباست

سنبلش شوریده ای بس پر دل است

هندوی زلفش سیه کاری قویست

زنگی خالش سیاهی مقبل است

هر چه گفتم جز ثنایش ضایع است

هرچه جستم جز رضایش باطل است

تا برفت از چشم من بیرون نرفت

زانک بر آب روانش منزل است

خاطرم با یار و دل با کاروان

دیده بر راه و نظر بر محمل است

دل کجا آرام گیرد در برم

چون مرا آرام دل مستعجل است

می روم افتان و خیزان در پی اش

گرچه زآب دیده پایم در گِل است

من میان بحر بی پایان غریق

آنکه عیبم می کند بر ساحل است

دوستان گویند خواجو صبر کن

چون کنم کز جان صبوری مشکل است

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها