برگ نسرین تو را بی خار می یابم هنوز

خواجوی کرمانی – غزل شماره 528

برگ نسرین تو را بی خار می یابم هنوز

باغ رخسارت پر از گلنار می یابم هنوز

دوش می گفتی که چشم ناتوانم خوشترست

خوشترست اما منش بیمار می یابم هنوز

تا نپنداری که بنشست آتش منصور از آنک

سوز عشقش همچنان از دار می یابیم هنوز

از سرشک چشم فرهاد ای بسا لعل و گهر

کاین زمان در دامن کهسار می یابم هنوز

همچو خسرو جان شیرین باختم در راه عشق

لیک در دل حسرت دلدار می یابم هنوز

ماه کنعانم برفت از کلبه ی احزان ولی

عکس رویش بر در و دیوار می یابم هنوز

اول شب بود کان یار از شبستانم برفت

وز نسیم صبح بوی یار می یابم هنوز

جز نسیمی کان به چین زلف او بگذشت دوش

دامنش پر نافه ی تاتار می یابم هنوز

گر چه خواجو شد مقیم خانقاه اما مدام

خلوتش در خانه ی خمّار می یابم هنوز

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها