دلم بی وصل جانان جان نخواهد

خواجوی کرمانی – غزل شماره 355

دلم بی وصل جانان جان نخواهد

که عاشق جان بی جانان نخواهد

دل دیوانگان عاقل نگردد

سر شوریدگان سامان نخواهد

روان جز لعل جان افزا نجوید

خضر جز چشمه ی حیوان نخواهد

طبیب عاشقان درمان نسازد

مریض عاشقی درمان نخواهد

اگر صد روضه بر آدم کنی عرض

برون از روضه ی رضوان نخواهد

ورش صد ابن یامین هست یعقوب

به غیر از یوسف کنعان نخواهد

اگر گویم خلاف عقل باشد

که مفلس ملکت خاقان نخواهد

کجا خسرو لب شیرین نجوید

چرا بلبل گل خندان نخواهد

دلم جز روی و موی گلعذاران

تماشای گل و ریحان نخواهد

بخواهد ریخت خونم مردم چشم

بلی دهقان به جز باران نخواهد

از آن خواجو از این منزل سفر کرد

که سلطانیه بی سلطان نخواهد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها