خواجوی کرمانی – غزل شماره 222
هنوزت نرگس اندر عین خواب است
هنوزت سنبل اندر پیچ و تاب است
هنوزت آب در آتش نهان است
هنوزت آتش اندر عین آب است
هنوزت خال هندو بت پرست است
هنوزت چشم جادو مست خواب است
هنوزت سنبل مشکین سمن ساست
هنوزت برگ گل سنبل نقاب است
هنوزت ماه در عقرب مقیم است
هنوزت عقرب اندر اضطراب است
هنوزت گرد گل گرد عبیر است
هنوزت لاله در مشکین حجاب است
هنوزت بر مه از شب سایبان است
هنوزت بر گل از سنبل طناب است
هنوزت لب دوای درد دلهاست
هنوزت رخ برای شیخ و شاب است
هنوزت ماه در اوج جمال است
هنوزت شب نقاب آفتاب است
هنوزت شکّر اندر پرّ طوطیست
هنوزت بر قمر پرّ غراب است
هنوزت در دل خواجو مقام است
هنوزت با دل خواجو عتاب است