مشنو که مرا با لب لعلت هوسی نیست

خواجوی کرمانی – غزل شماره 212

مشنو که مرا با لب لعلت هوسی نیست

کاندر شکرستان شکری بی مگسی نیست

کس نیست که در دل غم عشق تو ندارد

کآن را که غم عشق کسی نیست کسی نیست

باز آی که با هم، نفسی خوش بنشینیم

کز عمر کنون حاصل ما جز نفسی نیست

تنها نه مرا با رخ و زلفت هوسی هست

کامروز کسی نیست که صاحب هوسی نیست

شب نیست که فریاد به گردون نرسانم

لیکن چه توان کرد که فریادرسی نیست

بر طرف چمن ناله اش آن سوز ندارد

هر بلبل دلسوخته کاندر قفسی نیست

از قافله ی عشق به جز ناله ی خواجو

در وادی هجران تو بانگ جرسی نیست

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها