شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست

خواجوی کرمانی – غزل شماره 185

شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست

گنج ما گنجیست کو در کنج هر ویرانه نیست

هر که را سودای لیلی نیست مجنون آن کس است

ورنه مجنون را چو نیکو بنگری دیوانه نیست

چشم صورت بین نبیند روی معنی را به خواب

زانک در هر کان دُر و در هر صدف دُردانه نیست

حاجیان را کعبه بتخانه ست و ایشان بت پرست

ور ببینی در حقیقت کعبه جز بتخانه نیست

مرغ وحشی گر به بوی دانه در دام اوفتد

تا چه مرغم زانک دامی در رهم جز دانه نیست

هر که را بینی در اینجا مسکن و کاشانه است

جای ما جاییست کانجا مسکن و کاشانه نیست

گر سر شه مات داری پیش اسبش رخ بنه

کانک پیش شه دم از فرزین زند فرزانه نیست

گفتمش پروای درویشان نمی باشد تو را

گفت ازین بگذر که اینها هیچ درویشانه نیست

گر چه باشد در ره جانانه جسم و جان حجاب

جان خواجو جز حریم حضرت جانانه نیست

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها