با منت کینه و با جمله صفاست

خواجوی کرمانی – غزل شماره 130

با منت کینه و با جمله صفاست

این هم از طالع شوریده ی ماست

راستی را صنما بی قد تو

کار ما هیچ نمی آید راست

هر گیاهی که بروید پس ازین

از سر تربت ما مهر گیاست

می کشم درد به امید دوا

گر چه درد از قبلت عین دواست

این چه بویست که ناگه بدمید

وین چه فتنه ست که دیگر برخاست

باز از ناله ی مرغان سحر

صبحدم صحن چمن پر غوغاست

گرچه در پرورش نطفه ی خاک

بوی زلفت مدد باد صباست

خیز کز نکهت انفاس نسیم

هر سحر پیرهن غنچه قباست

گر نه خواجوست که دور از رخ توست

زلف هندوی تو آشفته چراست

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest


0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها