شعر نخست :
دیروز وقتی کنارت بودم
احساس پرنده ای را داشتم
که در کنار آدم ها
امنیتی وصف ناپذیر داشت
احساس گلی را که چیده نشد
و جا ماند از گلفروشی ها و گلدان های بلورین .
حس می کردم درختی خوشبختم
که جاده، دیگر از او عبور نخواهد کرد
و گاه خودم را رودی آزاد می دیدم
بی هیچ سد و معبری .
دیروز وقتی کنارت بودم
چون جشنِ روزهایِ استقلال
احساس شادمانی می کردم
چون بزرگداشت سربازی ملی، احساس غرور
و طالع ام به شکلی ستودنی
داشت رقم می خورد .
چه خوب که یافتمت
دیروز احساس آدمی را داشتم
که حالا، آدمیان را دوست دارد
و عشق بی آنکه بفهمم
اندوه و تنهایی ام را
سرزنش کنان
به دور دست ها فرستاده بود .
شعر دوم :
تو را به رسم خویش دوستت دارم
آرام و سر به زیر و فروتن
چو بیدی مجنون
که بادهای آوار ر ا .
تو را به رسم خویش دوستت دارم
صبور و گرم و صمیمی
چو خورشید صبحگاهی
که نرمینه ی سحر را .
تو را دوست دارم
به رسم سبزینه ها
به رسم دیرینه ی انتظار
به رسم خزه ای سمج
که آغوش سخت سنگ را .
دوستت دارم
تو را به رسم نامی عشق
تو را بسان خویش دوستت دارم
بسان جاری رود
که بیکران آبی دریا را .
شعر سوم :
مرا دوست بدار
مرا آرام دوست بدار
مرا بسان نوازش باد بر گندمزار
بسان کشیدگی موج بر امتداد ساحل
و سادگی بی حصرِ آسمانی آبی
دوست بدار .
مرا دوست بدار
مرا آرام دوست بدار
قلبی که هفتاد بار در دقیقه می تپد
یقینا زیباتر از پمپاژهای بی امانِ شوقی گذراست
و دردی که کهنه و قدیمی است
رنجی به مراتب
کمتر از زخم های تازه خواهد داشت .
مرا دوست بدار
مرا آرام دوست بدار
و در سفری که بی انتهاست
بسان یک موسیقی بی کلام
جاده ای بی مسافر
و راهی که منتهی به دره ای عمیق است
آرام
آرامتر
دوست بدار
چرا که شیب تند
چون عشقی آتشین
می تواند کشنده باشد .
شعر چهارم :
دوستت دارم
چو بوی تازه ی نان، به وقت افطار .
دوستت دارم
چو عطر تند پدربزرگ، به وقت نماز .
دوستت دارم
چو یاس های ترمه ی بی بی
چو شب بو های باغچه ی حیاط
چو گلبرگ سرخ میان کتاب .
دوستت دارم
و هر بار به جای گفتنش
بو می کشم تمام عطرهای جهان را
که از تنت
بارها جا گذاشته ای .
واژگان کلیدی:اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،شعر نو،حميد جديدي،اثری از آثار.