بانوی من،تنهایی ام را می پذیری؟
یک استکان شیدایی ام را می پذیری؟
گرمای آغوشی پر از مهر و محبت
در خانه ی سرمایی ام را می پذیری؟
آرامش من یک سفر در این مسیر
طوفانی و دریایی ام را می پذیری؟
ای مرغ دریایی من ، دریا نوردی
با کشتی هرجایی ام را می پذیری؟
در سینه ام داغی نشاندی ناز شَستت
این لاله ی صحرایی ام را می پذیری؟
بعداز شکست منطقم با خنده هایت
قدقامت رسوایی ام را می پذیری؟
من مرد میدان نبردم در کنارت
این قدرت رویایی ام را می پذیری؟
انسان خوبی هستم و تو در نهایت
یک دسته گل آقایی ام را می پذیری
واژگان کلیدی: اشعار حسین آهنی،نمونه شعر حسین آهنی،شاعر حسین آهنی،شعرهای حسین آهنی،شعری از حسین آهنی،یک شعر از حسین آهنی،غزل حسین آهنی،غزلیات حسین آهنی،غزل های حسین آهنی،غزلی از حسین آهنی.
حسین آهنی شاعری مهربان و دلسوز و غمخور زمانه بود…او در سن چهل و سه سالگی تاریخ هفتم خرداد ماه سال 1400 در قله ی کوه براثر ایست قلبی به دیار حق شتافت.روحش شاد و یادش گرامی.