به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می
حافظ-غزل شماره 430
به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می
علاج کی کنمت آخرالدَواء الکی
ذخیرهای بنه از رنگ و بوی فصل بهار
که میرسند ز پی رهزنان بهمن و دی
چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو
منه ز دست پیاله چه میکنی هی هی
شکوه سلطنت و حسن کی ثباتی داد
ز تخت جم سخنی مانده ست و افسر کی
خزینه داری میراث خوارگان کفرست
به قول مطرب و ساقی به فتوی دف و نی
زمانه هیچ نبخشد که بازنستاند
مجو ز سفله مروت که شیئه لا شی
نوشتهاند بر ایوان جنة الماوی
که هر که عشوه ی دنیی خرید وای به وی
سخا نماند سخن طی کنم شراب کجاست
بده به شادی روح و روان حاتم طی
بخیل بوی خدا نشنود بیا حافظ
پیاله گیر و کرم ورز و الضّمان علی
معنی و تفسیر بیت های نخستین:
1.به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می / علاج کی کنمت آخرالدَواء الکی:
حافظ در این بیت از صوت بلبل و قمری (نماد زیبایی و عشق) سخن میگوید و میگوید که اگر با این صداها شراب ننوشی، چگونه میتوانی درمان شوی؟ او اشاره میکند که آخرین درمان (آخرالدواء) شراب است. این بیت نشاندهندهٔ اهمیت شراب عشق در درمان دردهاست.
2.ذخیرهای بنه از رنگ و بوی فصل بهار / که میرسند ز پی رهزنان بهمن و دی:
در این بیت، حافظ از ذخیره کردن رنگ و بوی فصل بهار (نماد زیبایی و شادابی) سخن میگوید. او میگوید که رهزنان (مشکلات و سختیها) مانند بهمن و دی در راه هستند. این بیت نشاندهندهٔ ضرورت ذخیره کردن زیبایی و شادی برای روزهای سخت است.
3.چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو / منه ز دست پیاله چه میکنی هی هی:
حافظ در این بیت از گل (نماد زیبایی) و مرغ (نماد شادی) سخن میگوید. او میگوید که وقتی گل نقاب برمیافکند و مرغ آواز میخواند، چرا پیاله (جام شراب) را از دست میدهی و هی هی میکنی؟ این بیت نشاندهندهٔ اهمیت لذت بردن از زیبایی و شادی است.
4.شکوه سلطنت و حسن کی ثباتی داد / ز تخت جم سخنی مانده ست و افسر کی:
در این بیت، حافظ از شکوه سلطنت و حسن (زیبایی) سخن میگوید و میپرسد که چه کسی به آنها ثبات داده است؟ او میگوید که از تخت جم (نماد شکوه) فقط سخنی مانده است و افسر (تاج) کجاست؟ این بیت نشاندهندهٔ بیثباتی شکوه و زیبایی دنیوی است.
معنی و تفسیر بیت های پایانی:
5.خزینه داری میراث خوارگان کفرست / به قول مطرب و ساقی به فتوی دف و نی:
حافظ در این بیت از خزینهداری (ثروت اندوزی) سخن میگوید و میگوید که این کار میراث خوارگان کفر (کسانی که به دنیا دل بستهاند) است. او میگوید که به قول مطرب و ساقی و فتوی دف و نی (نماد عشق و مستی) عمل کن. این بیت نشاندهندهٔ نقد ثروت اندوزی و ارزش عشق و مستی است.
6.زمانه هیچ نبخشد که بازنستاند / مجو ز سفله مروت که شیئه لا شی:
در این بیت، حافظ از زمانه (دنیا) سخن میگوید و میگوید که زمانه چیزی نمیبخشد که باز پس نگیرد. او میگوید که از سفله (پستفطرتان) مروت (نیکی) مجو، زیرا آنها چیزی ندارند. این بیت نشاندهندهٔ بیوفایی دنیا و ناامیدی از پستفطرتان است.
7.نوشتهاند بر ایوان جنة الماوی / که هر که عشوه ی دنیی خرید وای به وی:
حافظ در این بیت از ایوان جنة الماوی (بهشت موقت) سخن میگوید و میگوید که نوشتهاند هر کس عشوهٔ دنیا (فریب دنیا) را بخرد، وای به حال او. این بیت نشاندهندهٔ نقد فریبهای دنیوی است.
8.سخا نماند سخن طی کنم شراب کجاست / بده به شادی روح و روان حاتم طی:
حافظ در این بیت از سخاوت (بخشش) سخن میگوید و میگوید که سخن را کوتاه میکند و میپرسد شراب کجاست؟ او میخواهد شراب را برای شادی روح و روان حاتم طی (نماد سخاوت) بدهد. این بیت نشاندهندهٔ ارزش بخشش و شادی است.
9.بخیل بوی خدا نشنود بیا حافظ / پیاله گیر و کرم ورز و الضّمان علی:
حافظ در این بیت از بخیل (خسیس) سخن میگوید و میگوید که بخیل بوی خدا را نمیشنود. او به خود میگوید که بیا، پیاله بگیر و کرم (بخشش) کن و الضمان علی (ضمانت با من است). این بیت نشاندهندهٔ نقد خست و ارزش بخشش است.
غزلیات حافظ شیرازی – ادبستان شعر پارسی
واژگان دشوار : مصراع بیت ها ابیات تحلیل بررسی همراه با معنا مفهوم شعر شرح کامل.