دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم-همراه با معنی و تفسیر

دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم


حافظ-غزل شماره 349 

 

دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم

گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم

قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم

دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم

نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار

عشوه‌ای فرمای تا من طبع را موزون کنم

زردرویی می‌کشم زان طبع نازک بی‌گناه

ساقیا جامی بده تا چهره را گلگون کنم

ای نسیم منزل لیلی خدا را تا به کی

رَبع را برهم زنم اطلال را جیحون کنم

من که ره بردم به گنج حسن بی‌پایان دوست

صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم

ای مه صاحب قران از بنده حافظ یاد کن

تا دعای دولت آن حسن روزافزون کنم


معنی و تفسیر بیت های نخستین:

۱. دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم / گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم:

حافظ می‌گوید که دوش (شب گذشته) تصمیم گرفت سودای معشوق (رخش) را از سر بیرون کند، اما معشوق به او گفت: “زنجیر کجاست تا این مجنون (دیوانه) را مهار کنم؟” این بیت نشان‌دهنده‌ی این است که حافظ در برابر عشق معشوق تسلیم است و نمی‌تواند از آن رها شود.

۲. قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم / دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم:

حافظ می‌گوید که قامت معشوق را به سرو تشبیه کرد، اما معشوق از او خشمگین شد. او از دوستان می‌پرسد که چگونه می‌تواند معشوق را راضی کند. این بیت نشان‌دهنده‌ی حساسیت و نازک‌طبعی معشوق است.

۳. نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار / عشوه‌ای فرمای تا من طبع را موزون کنم:

حافظ از معشوق می‌خواهد که سخن ناسنجیده‌ی او را ببخشد و با یک عشوه (ناز) به او کمک کند تا طبعش را متعادل کند. این بیت نشان‌دهنده‌ی این است که حافظ به دنبال آرامش و تعادل در عشق است.

۴. زردرویی می‌کشم زان طبع نازک بی‌گناه / ساقیا جامی بده تا چهره را گلگون کنم:

حافظ می‌گوید که از طبع نازک و بی‌گناه معشوق، زردرویی (رنج) می‌کشد و از ساقی می‌خواهد که جامی به او بدهد تا چهره‌اش را گلگون (شاداب) کند. این بیت نشان‌دهنده‌ی این است که حافظ شراب را درمان دردهای خود می‌داند.


معنی و تفسیر بیت های پایانی:

۵. ای نسیم منزل لیلی خدا را تا به کی / رَبع را برهم زنم اطلال را جیحون کنم:

حافظ خطاب به نسیم (باد) می‌گوید که تا کی باید منتظر بماند تا به منزل لیلی (معشوق) برسد. او آرزو می‌کند که رَبع (صحرا) را برهم زند و اطلال (ویرانه‌ها) را به جیحون (رودخانه) تبدیل کند. این بیت نشان‌دهنده‌ی اشتیاق حافظ برای رسیدن به معشوق است.

۶. من که ره بردم به گنج حسن بی‌پایان دوست / صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم:

حافظ می‌گوید که او به گنج بی‌پایان حسن دوست (معشوق) رسیده است و بعد از این می‌خواهد صد گدای مانند خود را مانند قارون (ثروتمند) کند. این بیت نشان‌دهنده‌ی بخشندگی و بزرگواری حافظ است.

۷. ای مه صاحب قران از بنده حافظ یاد کن / تا دعای دولت آن حسن روزافزون کنم:

حافظ خطاب به معشوق (مه صاحب قران) می‌گوید که از بنده‌ی خود (حافظ) یاد کند تا او دعای دولت و زیبایی روزافزون معشوق را بکند. این بیت نشان‌دهنده‌ی ارادت و عشق حافظ به معشوق است.


غزلیات حافظ شیرازی – ادبستان شعر پارسی

واژگان دشوار : مصراع بیت ها ابیات تحلیل بررسی همراه با معنا مفهوم شعر شرح کامل.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها