زبان خامه ندارد سر بیان فراق
حافظ-غزل شماره 297
زبان خامه ندارد سر بیان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق
سری که بر سر گردون به فخر میسودم
به راستان که نهادم بر آستان فراق
چگونه باز کنم بال در هوای وصال
که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق
کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی
فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق
بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود
ز موج شوق تو در بحر بیکران فراق
اگر به دست من افتد فراق را بکشم
که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق
رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب
قرین آتش هجران و هم قران فراق
چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده ست
تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق
ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار
مدام خون جگر میخورم ز خوان فراق
فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق
ببست گردن صبرم به ریسمان فراق
به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ
به دست هجر ندادی کسی عنان فراق
معنی و تفسیر بیت های نخستین
۱. زبان خامه ندارد سر بیان فراق / وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق:
حافظ میگوید که زبان قلم (خامه) توان بیان فراق را ندارد، وگرنه داستان فراق را با تو شرح میداد. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
۲. دریغ مدت عمرم که بر امید وصال / به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق:
حافظ میگوید که دریغ از مدت عمرش که بر امید وصال (دیدار) به سر رسید، اما زمان فراق (دوری) به سر نرسید. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
۳. سری که بر سر گردون به فخر میسودم / به راستان که نهادم بر آستان فراق:
حافظ میگوید که سری که بر سر گردون (آسمان) به فخر میسود، به راستان (درستکاران) بر آستان فراق نهاد. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
۴. چگونه باز کنم بال در هوای وصال / که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق:
حافظ میگوید که چگونه بال در هوای وصال (دیدار) باز کند، در حالی که مرغ دلش پر در آشیان فراق (دوری) ریخته است. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
۵. کنون چه چاره که در بحر غم به گردابی / فتاد زورق صبرم ز بادبان فراق:
حافظ میگوید که اکنون چه چارهای دارد، زیرا در بحر غم به گردابی افتاده است و زورق صبرش از بادبان فراق (دوری) افتاده است. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
۶. بسی نماند که کشتی عمر غرقه شود / ز موج شوق تو در بحر بیکران فراق:
حافظ میگوید که زیاد نمانده است که کشتی عمرش در موج شوق تو (معشوق) در بحر بیکران فراق غرق شود. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
معنی و تفسیر بیت های پایانی
۷. اگر به دست من افتد فراق را بکشم / که روز هجر سیه باد و خان و مان فراق:
حافظ میگوید که اگر فراق به دستش بیفتد، آن را میکشد، زیرا روز هجر (دوری) سیاه باد و خان و مان فراق (دوری) باد. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
۸. رفیق خیل خیالیم و همنشین شکیب / قرین آتش هجران و هم قران فراق:
حافظ میگوید که رفیق خیل خیال و همنشین شکیب (صبر) است و قرین آتش هجران و هم قران فراق (دوری) است. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
۹. چگونه دعوی وصلت کنم به جان که شده ست / تنم وکیل قضا و دلم ضمان فراق:
حافظ میگوید که چگونه دعوی وصال تو (معشوق) کند، در حالی که تنش وکیل قضا و دلش ضمان فراق (دوری) شده است. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
۱۰. ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار / مدام خون جگر میخورم ز خوان فراق:
حافظ میگوید که از سوز شوق، دلش کباب شده است و مدام خون جگر از خوان فراق (دوری) میخورد. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
۱۱. فلک چو دید سرم را اسیر چنبر عشق / ببست گردن صبرم به ریسمان فراق:
حافظ میگوید که فلک وقتی دید سر او اسیر چنبر عشق است، گردن صبرش را به ریسمان فراق (دوری) بست. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
۱۲. به پای شوق گر این ره به سر شدی حافظ / به دست هجر ندادی کسی عنان فراق:
حافظ میگوید که اگر به پای شوق این راه به سر میرسید، به دست هجر (دوری) کسی عنان فراق (دوری) نمیداد. این بیت نشاندهندهی عشق و اشتیاق اوست.
غزلیات حافظ شیرازی – ادبستان شعر پارسی
واژگان دشوار : مصراع بیت ها ابیات تحلیل بررسی همراه با معنا مفهوم شعر شرح کامل.