سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

حافظ-غزل شماره 142

 

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد

وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است

طلب از گم شدگانِ لب دریا می‌کرد

مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش

کو به تایید نظر حلّ معما می‌کرد

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست

و اندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد

گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم

گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد

بیدلی در همه احوال خدا با او بود

او نمی‌دیدش و از دور خدا را می‌کرد

این همه شعبده ی خویش که می‌کرد اینجا

سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد

گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند

جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد

گفتمش سلسله ی زلف بتان از پیِ چیست

گفت حافظ گله‌ای از دل شیدا می‌کرد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها