شعر نخست :
کاشکی با من دیوانه ، تو صادق بودی
کاش می شد که تو آن مونس سابق بودی
هیچ کس مثل تو بیچاره دلم را نشکست
به دروغ ، از همه اشخاص تو لایق بودی
به سراپای وجود تو قسم می خوردم
تو هم ای کاش که مانند من عاشق بودی
گفته ای بگذرم از خیر رفاقت با تو
من ندانستم از اول تو منافق بودی
جز تو با هرچه غزال ست مخالف بودم
کاش اندازه ی من هم تو موافق بودی
طبق پیمان رفاقت که خود امضا کردی
کاش همواره بر آن عهد مطابق بودی
شعر دوم :
با لب سرخت نیازی بر می و میخانه نیست
آنکه از شعر لبانت بگذرد فرزانه نیست
جای مسجد کاشکی میخانه ای می ساختند
عهد و پیمان هست اما ساغر و پیمانه نیست
طرح گیسوهای تو آشفته می سازد مرا
مثل بادی که برایش خانه و کاشانه نیست
قسمت ابن السلام وقت شد لیلای من
شهر می داند که او مانند من دیوانه نیست
شمع بودم سوختم در خلوت شب های تو
نو گل زیبای من امشب چرا پروانه نیست ؟
با خیال دانه ما را در قفس انداختند
زندگی در تنگنایی هست ، اما دانه نیست
رقص عریان کن که امشب پرده بالا می رود
خاطرت آسوده باشد هیچ کس بیگانه نیست
شعر سوم :
این دل شوریده بی دلبر نمی گیرد قرار
باده ی جوشیده در ساغر نمی گیرد قرار
اشک چشمت قلب های تیره را تر می کند
با دل غمدیده چشم تر نمی گیرد قرار
من به روی سینه ی داغ تو عادت کرده ام
سر به روی سینه ی دیگر نمی گیرد قرار
سینه ریزت با زمرّد های آبی دلکش ست
جز به گردنبند تو گوهر نمی گیرد قرار
کشتی نوح ست این جان روی دریای وجود
در دل امواج ، بی لنگر نمی گیرد قرار
سهم من از گوشه ی لب های تو یک بوسه شد
این تن من بی تو در بستر نمی گیرد قرار
عشق بازی های ما در دفتر دل ثبت شد
زین سبب در کیف جان دفتر نمی گیرد قرار
شعله ها افروختی در مهر با داغ نگاه
آتش عشق تو در آذر نمی گیرد قرار
شعر چهارم :
عشق در قاموس ها معنای دیگر یافته ست
صورت معشوقه ها سیمای دیگر یافته ست
عشق در پس کوچه های شهر ، یعنی رابطه
عاشقی در دوره ی ما جای دیگر یافته ست
دیو را از مسجد جامع فراری داده اند
مسجد دیوانه ها ملّای دیگر یافته ست
ما به دنیای مجازی همچنان دل بسته ایم
هر کسی با گوشی اش دنیای دیگر یافته ست
خورجین دین فروشان را طلا پر کرده است
جیب قاضی زین سبب پهنای دیگر یافته ست
بس که هر کس بوسه بر لب های سرخت می زند
صورت زیبای تو لب های دیگر یافته ست
حکم تنباکوی شیرازی همیشه تازه است
شیخ شیرازی چرا فتوای دیگر یافته ست ؟
واژگان کلیدی : اشعار جواد مهدی پور،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،غزل غزلیات غزل های غزلی از،جواد مهدي پور.