رهی معیری – تغزل و قصیده
شماره 14
در بزرگداشت حضرت رضا(ع)
باز شد باغ چون دم طاووس
چمن از لاله شد چو روی عروس (1)
دامن خاک شد ز بسد و لعل
تاج فرعون و گنج دقیانوس
گلستان شد چو بزمه ی پرویز
بوستان شد چو مجلس کاووس
آن یک از سوسن این یک از سوری
سینه ی بازگشت و چشم خروس
ساعد شاخ، رشک بوقلمون
ساحت باغ، غیرت طاووس
راست ماند فراز سبزه سمن
زورقی را میان اقیانوس
پای گل، زلفکان دلبر گیر
طرف گلبن، عذار ساقی بوس
طره ی دوست کش، مکش اندوه
باده ی ناب خور،مخور افسوس
تا فلک بنده ات شود می باش
چون رهی بنده ی شهنشه طوس
تا درت چرخ هفتمین بوسد
آستان امام هشتم بوس
واژگان دشوار : 1-در نسخه ای دیگر،چنین آمده است : لاله بشکفت همچو روی عروس