چو بازارگان در دیارت بمُرد

سعدی-بوستان-باب اول در عدل و تدبیر و رای

شماره 15

 

چو بازارگان در دیارت بمُرد

به مالش خساست بود دستبرد

کز آن پس که بر وی بگریند زار

به هم باز گویند خویش و تبار

که مسکین در اقلیم غربت بمُرد

متاعی کز او ماند ، ظالم ببرد

بیندیش از آن طفلک بی پدر

وز آه دل دردمندش ، حذر

بسا نام نیکوی پنجاه سال

که یک نام زشتش کند پایمال

پسندیده کاران جاوید نام

تطاول نکردند بر مال عام

بر آفاق اگر سر به سر پادشاست

چو مال از توانگر ستاند گداست

بمرد از تهیدستی آزاد مرد

ز پهلوی مسکین شکم پُر نکرد

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها