جا میکنی خودت را در مغز استخوانم
طوری که با تو هستم،بی تو نمیتوانم
من با خودم غریبم،نامم فریب محض است
لفظ قدیم پاییز،سبزی پر از خزانم
معنای تازه ای در پس کوچه های دستت
می گیرم و کنارت درگیر امتحانم
یک اضطراب بی میل میخواندم که برگرد
من پای رفتنم نیست تو وصله ای به جانم
در این دو راهی عشق بین تو و رهایی
دل را زدم به دریا چون با تو در امانم
سردی بهانه ای بود از ترس بی تو بودن
من با تو داغ داغم،من با تو میتوانم
واژگان کلیدی: اشعار بهاره عامل نوغانی،نمونه شعر بهاره عامل نوغانی،شاعر بهاره عامل نوغانی،شعرهای بهاره عامل نوغانی،شعری از بهاره عامل نوغانی،یک شعر از بهاره عامل نوغانی،غزل غزلیات غزل های غزلی از بهاره عامل نوغانی،بهاره عامل نوغاني.