داستان کوتاه بقال کم فروش

مرد فقيري بود که همسرش کره مي ساخت، آن زن کره ها را به صورت دايره هاي يک کيلويي مي ساخت. مرد آنرا به يکي از بقالي هاي شهر مي فروخت و در مقابل مايحتاج خانه را مي خريد. روزي مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصميم گرفت آنها را وزن کند. هنگامي که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود.

او از مرد فقير عصباني شد و روز بعد به مرد فقير گفت: ديگر از تو کره نمي خرم، تو کره را به عنوان يک کيلو به من مي فروختي در حالي که وزن آن ۹۰۰ گرم است.مرد فقير ناراحت شد و سرش را پايين انداخت و گفت:ما ترازويي نداريم و يک کيلو شکر از شما خريديم و آن يک کيلو شکر را به عنوان وزنه قرار مي داديم .يقين داشته باش که: به اندازه خودت براي تو اندازه مي گيريم! …


واژگان کلیدی:داستان کوتاه،داستان،قصه،داستانی درباره کم فروشی،داستانک درباره مکر و حیله در خرید و فروش،داستان با موضوع نتیجه کم فروشی و فریب.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خ
میهمان
خ
آذر 14, 1402 7:48 ب.ظ

مقنبنبنبننیح