اشعار امید نقوی

 

شعر نخست :

 

بی تو بی‌‌ سرزمين ‌ترين پرچم، بی تو حتی من از خودم خالی

اهتزازی حقير در بادم،‌ مثل يک پهلوان پوشالی

گنگ و کوتاه و محو ، مانند سايه‌ ی سردِ ظهرِ پاييزی

بی تو بی رنگ و بوترم حتی، از گل سرخ سينه‌ ی قالی

شعله‌ هايی شکسته می‌ پيچند در تنور تن تب ‌آلودم

بی تو احساس می کنم پوچم، با تو احساس می کنم عالی

يک نفر داد می ‌زند در من آخر اين مسير را اما

آمده باز اين پرنده‌ ی مست بشکند در هوای تو بالی

مثل راه شمال پيچاپيچ يا درِ باغِ سبز و مه در مه

با خودش حس تازه‌ای دارد غير ناراحتی و خوشحالی

گاه با دست‌هايی از فولاد ميفشارد گلوی قلبم را

گاه فواره می‌زند قلبش، در همين سرزمين اشغالی

در سرم طبل می‌زنند انگار، در درونم مذاب می ‌ريزند

چاره‌ ام چيست،چاره ام چیست،نيتی می‌کنم بزن فالی

 


شعر دوم :

 

مثل خوره، فکر و خیالی در سرت باشم

ویرانگر ایمان و دین و باورت باشم

خوب و بزرگ و مهربانی، تو خدا باش و

من با کتاب شعر خود پیغمبرت باشم

وقتی که دنبال خودت در شهر می‌گردی

آن نیمه‌ی گم‌ گشته، نیم دیگرت باشم

عمری به پای پیلگی‌هایت نشستم تا

در لحظه‌ ی پروانگی بال و پرت باشم

گفتی که : ” عشق اوّلم هستی ” ، ولی ای عشق

من دل ‌خوشم با اینکه عشق آخرت باشم

 


شعر سوم :

 

بیا دوباره به چشمان هم نگاه کنیم

بیا دوباره در این باره اشتباه کنیم

من و توایم که تنها گناهمان عشق است

عجب گناه قشنگی، بیا گناه کنیم

تمام دفترمان را غزل غزل با عشق

کنار نامه اعمالمان سیاه کنیم

من و تویی که چنان مثل شیشه شفافیم

که روشن است، اگر توی سینه آه کنیم

عزیز من! به زمین و زمانه مدیونیم

اگر که لحظه ای از عمر را تباه کنیم

بیار سفره لبخند و بوسه ات را تا

بساط یک غزل تازه روبه راه کنیم

برای رویش یک شعر عاشقانه محض

بیا دوباره به چشمان هم نگاه کنیم

 


شعر چهارم :

 

دست از سر این زاده ی پاییز بردارید

چشم امید از مرغ شب آویز بردارید

باور کنید این مرده چندین ساله پوسیدست

از حلق او یک لحظه تیغ تیز بردارید

برروی لب عشق است و در دل درد نان دارید

می ترسم از آنکه به این سو خیز بردارید

هر روز رنگی تازه می بینم ٬ نقاب از رو

دیگر مگر در روز رستاخیز بردارید

این روزها بسیار می ترسم که با این وصف

فردا کلاه عاشقی را نیز بردارید


واژگان کلیدی:اشعار امید نقوی،نمونه شعر امید نقوی،شاعر امید نقوی،شعرهای امید نقوی،شعری از امید نقوی،یک شعر از امید نقوی،غزل غزلیات غزل های غزلی از امید نقوی،اميد نقوي.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها