شعر نخست:
نه
اين اختلاف قديمي
راه به جايي نمي برد
حالا بيا که عادلانه جهان را
قسمت کنيم
آن آسمان آبي بي لک براي تو
اين ابرهاي تشنه ي باران
براي من
جنگل براي تو
اما نسيم ساده ي عاشق
براي من
دريا براي تو
رويا براي من
اصلا جهان و هر چه در آن هست مال تو
تو با تمام وجودت
از آن من
شعر دوم:
نه! تو آن بی تاب سابق نیستی
چون گذشته صاف و صادق نیستی
در اجاقِ سرد رؤیاهای من
شعله ی سرخ شقایق نیستی
زندگی با عشق معنا می شود
گوییا با من موافق نیستی…!
دائماً این پا و آن پا می کنی
فارغ از بند دقایق نیستی
با چنین اوضاع و احوالی، عزیز
مثل این که دیگر عاشق نیستی!
گرچه بس تلخ است امّا ای دریغ!
تو برای عشق، لایق نیستی
حسّ من این گونه می گوید به من
نه! تو آن پرشور سابق نیستی!
شعر سوم:
نمی دانم
تو حریمِ خصوصی همه ی شاعرانی
همه ی موجها را می گردم
می خواهم ایستگاهِ رادیویی خصوصی برپا کنم
من نه زبان فارسی ام
که از راست به چپ بخوانی
ونه فرانسه
که ازچپ به راست
ونه ژاپنی که از بالا به پایین
من زبان عشقم
ازهمه طرف خوانده می شوم !
*****
مداد رنگی ها صف می کشند
به طمع صفحه ای سپید
اما خود نویس نشت می کند
و همه چیز سیاه می شود!
*****
ساعت شنی را
برعکس کن!
می خواهم دوباره زندگی کنم!
واژگان کلیدی: اشعار یدالله گودرزی،نمونه شعر یدالله گودرزی،شعرهای یدالله گودرزی،شعری از یدالله گودرزی،یک شعر از یدالله گودرزی،غزل یدالله گودرزی،غزلیات یدالله گودرزی،غزل های یدالله گودرزی،شعر نو یدالله گودرزی،شعر سنتی یدالله گودرزی،هایکو یدالله گودرزی،هایکوهای یدالله گودرزی،شاعر یدالله گودرزی،شاعر بروجردی،شعر بروجرد.
عالی بودن
درود بر استاد ارجمند یدالله گودرزی
اشعاری بسیار زیبا و مهیج بودند
جای آفرینها دارد
ساعت شنی را
برعکس کن!
می خواهم دوباره زندگی کنم!
عالی بود