شعر نخست:
برای تو ای یار
رفتم راستهی پرندهفروشها و
پرندههایی خریدم .
برای تو ای یار
رفتم راستهی گلفروشها
و گلهایی خریدم .
برای تو ای یار
رفتم راستهی آهنگرها و
زنجیرهایی خریدم
زنجیرهای سنگینی .
برای تو ای یار
بعد رفتم راستهی بردهفروشها و
دنبال تو گشتم ،
اما نیافتمت ای یار .
شعر دوم:
مهربان و دهشتناک
سيماي عشق
شبي ظاهر شد
بعدِ بلنداي يك روز بلند
گويا كمانگيري بود
با كمانش
و يا نوازنده اي
با چنگش
ديگر نمي دانم
هيچ ديگر نمي دانم
تنها مي دانم بر من زخم زده
بر قلبم
شايد با تيری ، شايد به ترانه ای
و تا ابد
مي سوزد
اين زخم عشق
چه مي سوزد
شعر سوم:
سه کبریت ، یک به یک در شب روشن شد
اولی برای دیدن تمامی صورت تو
دومی برای دیدن چشمانت
سومی برای دیدن لبانت
و بعد تاریکی غلیظ برای اینکه
به خاطر بسپرم همه را
زمانی که تو را در میان بازوانم گرفته ام
شعر چهارم:
امروز چه روزى است ؟
ما خود تمامى روزهاييم اى دوست
ما خود زندگي ايم به تمامى اى يار
يكديگر را دوست مي داريم و زندگى مي كنيم
زندگى مي كنيم و يكديگر را دوست مي داريم و
نه مي دانيم زندگى چيست و
نه مي دانيم روز چيست و
نه مي دانيم عشق چيست .
شعر پنجم:
“كجا مى روى زندان بان زیبا
با این كلید آغشته به خون؟”
– مى روم آن را كه دوست مى دارم آزاد كنم
اگر هنوز فرصتى به جاى مانده باشد.
آن را كه به بند كشیده ام
از سر مهر، ستمگرانه
در نهانى ترین هوسم
در شنیع ترین شكنجه ام
در دروغ هاى آینده
در بلاهت پیمان ها.
مى خواهم رهاییش بخشم
مى خواهم آزاد باشد
و حتی از یادم ببرد
و حتی برود
و حتی بازگردد و
دیگر بار دوستم بدارد
یا دیگرى را دوست بدارد
اگر دیگرى را خوش داشت.
و اگر تنها بمانم و
او رفته
با خود نگه خواهم داشت
همیشه
در گودى كف دستانم
تا پایان عمر
لطف پستان های الگو گرفته از عشقش را.
“ترجمه:احمد شاملو”
واژگان کلیدی: اشعار ژاک پره،ور،شاعر ژاک پره ور،شعرهای ژاک پره ور،نمونه شعر ژاک پره ور،شعری از ژاک پره ور،یک شعر از ژاک پره ور،اشعار ترجمه شده به فارسی ژاک پره ور،ژاک پرور،اشعار برگردان به پارسی ژاک پره ور،شاعر اهل فرانسه
poems،quotes،Jaques Prevert