اشعار میرزا علاءالدین همت شیرازی

 

شعر نخست:

با تیغ اگر بند بند مرا جدا کنند

مشکل که دامن تو ز دستم جدا کنند

از زیر پیرهن،بدنت گر شود پدید

عشاق،جامه های صبوری قبا کنند

اشک آن قدر ز هجر تو ریزم که دوستان

آیند چون به پرسش حالم،شنا کنند

یک دم ز روی دلکش خود پرده باز گیر

تا عارفان،مشاهده ی صنع خدا کنند

راز دلم که بود نهان سال ها ز عشق

اکنون حدیث بر سر بازارها کنند

نوشند باده زاهد و مفتی و محتسب

در حیرتم که از چه دگر منع ما کنند ؟

آن دم که رازهای نهان گردد آشکار

ظاهر شود که خلق به باطن چه ها کنند

“همت” ! به عهد دوست منه دل که دلبران

هرگز ندیده ام که به عهدی وفا کنند


شعر دوم:

اگر در آینه بینی جمال زیبا را

ز عشق خویش ملامت نمی کنی ما را

کسی که صورت یوسف ندید،نیست روا

که سرزنش کند از عشق زلیخا را

حدیث حسن تو و عشق من ببرد از یاد

حکایت غم مجنون و حسن لیلا را

به رهگذار تو سر می گذارم از شوق

بدان امید که بر چشم من نهی پا را

ز هجر ماه رفت هر شب از ستاره اشک

روان ز دیده به دامان کنم ثریا را

به یاد قبله ی رویت چو در نماز درآیم

ز آب دیده چو دریا کنم مصلا را

چنین که از لب جانبخش،مرده زنده کنی

سزد که لاف زنی معجز مسیحا را

به نیم جرعه مرا مست کردی ای ساقی

مگر که چشم تو افزود نشأه ی صهبا را

ز دست کوته “همت” بسی عجب دارم

که رام کرد به خود آن بلند بالا را


واژگان کلیدی: میرزا علاالدین حسین همت شیرازی،علاءالدین همت شیرازی،اشعار همت شیرازی،نمونه شعر همت شیرازی،شاعر همت شیرازی،شعرهای همت شیرازی،شعری از همت شیرازی،یک شعر از همت شیرازی،غزل همت شیرازی،غزلیات همت شیرازی،غزل های همت شیرازی،غزلی از همت شیرازی،اثری از آثار همت شیرازی،شعری از دیوان همت شیرازی،همت شیرازی از نوادگان وصال شیرازی.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها