اشعار لورکا سبیتی حیدر

 

شعر نخست:

به خواب رفته ام
ودرخوابم تورا درون یک باغ متروک دیدم
باغی که درختانش من بودند
آویزان با موهای ریخته روی شانه هایم
با چشمان سیاهی که شکوفه داده بودند اشک هایش
تو دور این درختان می گردیدی
لمس می کردی ساقه ها شان را
ریشه هایش را آبیاری می کردی
وشکوفه هایش را بوسه می زدی
حالا که هزاران ازعمر این درختان گذشته است
تبری برداشته ایکه ساقه ها را بزنی
حالا که هزاران سال گذشته است
من ازخواب بیدارشدم
تبر به دست گرفته ام برای تو
اما تو دیگر نیستی
کاش دوباره به خواب می رفتم .

“برگردان:بابک شاکر”


شعر دوم:

درآغوش تو باد می وزید

ستاره سوسو می زد

ماه می تابید .

درآغوش تو

رودخانه ها جریانی عمیق داشتند

دریاها می خروشیدند

زمین می چرخید.

درآغوش تو

همه چیز بود اما عشق حرکتی نداشت .

“برگردان:بابک شاکر”


شعر سوم:

من از اینکه مردها وصفم کنند خسته شده ام

از اینکه کلمات را برای تن من بیرون بریزند

دهانشان خیس شود

صورتشان سرخ شود بدم می آید

دوست دارم

اولین مردی که مرا می خواهد

بگیرتم درآغوشش

بوسه هایش را روی کاغذ سرخ کند

پیراهنم را که گشود

سینه هایم را درون دهان شعرهایش بلیسد

با موهایم بازی کند مست

مست مست مست

تار تارش را بنوازد یک تصنیف غریب

تصنیف بدیع

تصنیف لطیف

پیراهنش را بگشایم لخت لخت

بنویسم درون شعرهایم آرام آرام

جوهرش را بریزد

کناربافت های تنم که کلمه هستند

من از تن بودن خسته شده ام

از زن بودنم .

“برگردان:بابک شاکر”


واژگان کلیدی: اشعار لورکا سبیتی حیدر،نمونه شعر لورکا سبیتی حیدر،شاعر لورکا سبیتی حیدر،شعرهای لورکا سبیتی حیدر،شعری از لورکا سبیتی حیدر،یک شعر از لورکا سبیتی حیدر،شعرهای ترجمه شده به فارسی لورکا سبیتی حیدر،سروده های برگردان به پارسی لورکا سبیتی حیدر،شاعر زن لبنانی،شاعر اهل کشور لبنان،شعر شاعر لبنان،لورکا سبیتي حیدر.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها