شعر نخست :
اینجا غزل سياسی و باران سیاسی است
حرف شروع و نقطه ی پایان سیاسی است
آدم ، فریب ، وسوسه ، یک سیب سرخ ، بعد
در کل فريب و حیله ی شیطان سیاسی است
وقتی که کافرم به چه ایمان بیاورم
حتی قسم به ساحت قرآن سیاسی است
باید به عمق فاجعه نزدیکتر شوم
ها! ماجرای نوح و طوفان سیاسی است
خاکی که خشک می شود از پيش چشمتان
اين خشکی مداوم گلدان سیاسی است
بابا ! گرسنه ایم کمی نان نمی خری؟
سگ دو زدن برای کمی نان سیاسی است؟
تا کی فقط اسارت و در جـا زدن ؟ بفهم
اصلا وجود و خلقت انسان سیاسی است
شعر دوم :
اینجا شروع یک غزل و یک جنایت است
دارم هوار می زنم بیش از دو ساعت است
لطفا نپرس دیگر از این رسم کهنه مان
خنجر زدن به پشت که از روی عادت است
با عرض احترام بگویم که مدتی است
این نامه ها همیشه تمامش شکایت است
اینجا هوا بد است نشد زندگی کنیم
باید سفر کنیم به جایی که راحت است
حتی نمی شود که بگویم چه خسته ام !
ساکت شدن همیشه خودش یک سیاست است
دارم به انتهای غزل می رسم ولی
پایان این غزل که شروعش جنایت است
من را به دره های عمیقی کشانده است
فهمیده ام که داد و هوارم حماقت است
واژگان کلیدی:اشعار عاطفه جاهدی،نمونه شعر عاطفه جاهدی،شاعر عاطفه جاهدی،شعرهای عاطفه جاهدی،شعری از عاطفه جاهدی،یک شعر از عاطفه جاهدی،غزل عاطفه جاهدی،غزلیات عاطفه جاهدی،غزل های عاطفه جاهدی،غزلی از عاطفه جاهدی،عاطفه جاهدي.