اشعار سیدعلی جوادپور شیرازی

اشعار سیدعلی جوادپور شیرازی

اشعار سیدعلی جوادپور شیرازی

شعر نخست :

دل داده به عهدی که لبش جام بگیرد

از بهر مداوای سر آرام بگیرد

صیاد پی صید نداند ز کمینگاه

دل رام کمندی شده تا کام بگیرد

شب را به سحر مانده به امید سواران

تا منتظران ره به سرانجام بگیرد

بر طالع فردا چه نشستی به تماشا

رهرو به رهایست که الهام بگیرد

عاقل به خیالی بزند ساز و نوایی

عاشق سَر خود داده که اوهام بگیرد

زیبا ندهد وعده به هر بی سر و پایی

ما را سر و پا نیست که این دام بگیرد

در دام بمانم پی صیاد توانمند

تن خسته و تسلیم که فرجام بگیرد

 


شعر دوم :

چون دیده کنم بر سر خاکت گذری چند

فریاد و فغانم به تو دلبسته و پابند

بر دیده نظر کردم و دیدم ز دل خاک

آهی ز درون آمده بیرون بدهد پند

این خاک سرانجام بگیرد همگان را

تا پای گریزی نرود دام که افکند

بیهوده نگیریم در این چرخه ی گردون

هر سلسله مویی که کند عاقل و خرسند

سرها به تماشا به خیال است جهان را

تا عاقل و دیوانه دهد یکسره پیوند

دردی که فغان می کند از سینه به زاری

هیهات بگیرد لب همچون شکر و قند

افسونگر دوران ندهد دست مرادی

در دام بگیرد در میخانه به ترفند


اشعار سنتی – اشعار سیدعلی جوادپور شیرازی – ادبستان شعر پارسی


واژگان کلیدی : اشعار نمونه شعر شاعر شعرهای شعری از یک شعر از غزل غزلیات غزل های غزلی از سيد علي جوادپور شيرازي.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها