اشعار ابراهیم واشقانی فراهانی

شعر نخست :

من زنده‌ام که چشم تو را زندگی کنم

در تابش نگاه تو تابندگی کنم

شرمنده‌ام که فرصت کافی نمی‌شود

فکری به حال این همه شرمندگی کنم

خورشید را فشرده‌ام و واژه کرده‌ام

تا واژه واژه چشم تو را زندگی کنم

چشمت به سنگ هم بخورد شعر می‌شود

چشم تو را چگونه سرایندگی کنم

این حیف نیست؟ این که تو با من نیایی وُ

من بی ترانه‌های تو رانندگی کنم؟

از دشت‌های با تو بدون تو بگذرم

بر خاطرات سبز تو بارندگی کنم؟

در جاده‌های نم‌زده تا آن دو تپه‌ی

مانند چشم‌های تو یکدندگی کنم

یک سر بیا به خانه‌ی دلمرده‌ام که باز

اضلاع خانه را پُرِ سرزندگی کنم

و آن دو چشم ، با خودت آن را بیاوری

من زنده‌ام که چشم تو را زندگی کنم


شعر دوم :

 

پشت اين پنجره اين پرده تو بايد باشی

پرده بردار ،  نبايد كه مردد باشی

راه، لب، چشم، فقط كار تو بستن شده است

فكر واكردن يک گوشه نبايد باشی؟

صبح در كوچه ی ما منتظر خنده ی توست

وقت آن است كه خورشيد مجدد باشی

بايد آن مرد نه زن ، هرچه ، فقط در باران

بايد آن حادثه ی خوب كه آمد باشی

پشت باران شبانه كه تو را كم دارم

نكند خواب عزيزی كـه نيامد باشی

مثل يک بـوسه شبيه نفس تازه ی صبح

خوبی و خوب تر آن است كه ممتد باشی


شعر سوم :

 

مثل كبوتری كه اسير درخت نيست

اين عشق بی بهانه نگاهش به تخت نيست

تنها مرور دست تو را خواسته دلش

پيراهنی كه حق دلش چوب رخت نيست

می ميرم از نبودنت  و صبر می كنم

مرگ آن قدر كه شايعه كردند سخت نيست

می ميرم و هنوز تو باور نمی كنی

می ميرم و هنوز خيال تو تخت نيست

اين قلب تيرخورده كه يک واقعيت است

از جنس ابتذال نقوش درخت نيست

حوای من ، اسارت من در زمین تو

تقصیر چشم توست، به تقدیر و بخت نیست


شعر چهارم :

 

من حدس می‌زنم که تو هم عاشق منی

احساس میکنم که به من فکر می‌کنی

در هر نت تو شعر من احساس می‌شود

شب‌ها که پای پنجره گیتار می‌زنی

هر شب کنار پنجره‌ی انتظار تو

تا صبح می‌نشینم و تا صبح، روشنی

با طرح نازک بدنت پشت پرده‌ها

سر می‌کشی به خوابم و پیداست یک زنی

شاعر شدن به خاطر تو حسّ جالبی ست

احساس زندگی ست در این آدم آهنی

معجون خالص همه‌ی عاشقانه‌هاست

در نیم‌روز چشم تو یک ظرف بستنی

می‌ریزم و به خاطر تو جمع می‌شوم

در چشم‌های منتظر ساعتی شنی

حرفی بزن، به هم زدن بستنی بس است

من حدس می‌زنم که تو هم عاشق منی


واژگان کلیدی : اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،غزل غزلیات غزل های غزلی از،ابراهيم واشقاني فراهاني.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها