آذر بیگدلی – قطعه شماره 18
به تاریخ مولود پسران خود گفته
شکر آذر، که شب هشتم ماه آذار
دو شکفته گلم، از گلبن آمال دمید
شب عیدم، دو فرشته به لب بام نشست
هر یکی را دم روح القدس از بال دمید
یعنی از لطف الهی به سرم سایه فگند
دو سهی سرو، که از روضه ی اقبال دمید
شمع دو ماه نوم، نیمه ی آن شب افروخت
نور دو صبح خوشم، اول آن سال دمید
هر دو گوهر، ز یکی درجم، ناگاه نمود
هر دو اختر، ز یکی برجم؛ فی الحال دمید
نام این ابراهیم آمد و آن اسماعیل
چون بر ایشان دم فیض نبی و آل دمید
سیم اختر، به سر آن، پر جبریل فشاند
نکهت گل، به رخ این، دم میکال دمید
خواند خور، بر رخشان اول روز آیه ی نور
و ان یکاد آخر شب، ماه ز دنبال دمید
کیشان، تخت به شایستگی بخت نهاد
جمشان، نای به فرخندگی فال دمید
نروم یا رب ازین باغ، که بینم خطشان
چون ز گل سبزه به آرایش تمثال دمید
چون بشیرم خبر از مقدمشان داد و دلم
حرزشان از دم جان پرور ابدال دمید
خامه برداشتم و نامه، نوشتم تاریخ
“دو مه نو شبی ازمشرق اجلال دمید”
(1194 ه.ق)