ای کاش دوباره مثل سابق بشوی
یک آدم مهربان و عاشق بشوی
برگردی و ملّی بکنی نام مرا
در صنعت شعر من “مصدّق” بشوی
*****
موجود پریشان نحیفی هستم
پیش تو تمنای ضعیفی هستم
تو سطل زبالهای پر از خوشبختی
من گربهی ولگرد کثیفی هستم
*****
یک عمر برای زندگی جان کندن
یعنی چاهی درونِ زندان کندن
یعنی که شبیه موش کوری احمق
خود را به زمینِ سفت مهمان کردن
*****
من اهل حیاتِ وحشیِ آبادی
تو بچه شهری که در آن آزادی
من تشنه ی دست پخت قوری بودم
تو مزه ی چای کیسه ای می دادی
واژگان کلیدی:اشعار،نمونه شعر،شاعر،شعرهای،شعری از،یک شعر از،رباعی،رباعیات،رباعی های ،پويا صداقت.