گر از غم عشق عار داریم

گر از غم عشق عار داریم

پس ما به جهان چه کار داریم

یا رب تو مده قرار ما را

گر بی‌رخ تو قرار داریم

ای یوسف یوسفان کجایی

ما روی در آن دیار داریم

هر صبح بر آن دو زلف مشکین

چون باد صبا گذار داریم

چون حلقه زلف خود شماری

ما چشم در آن شمار داریم

چشم تو شکار کرد جان را

ما دیده در آن شکار داریم

ای آب حیات در کنارت

این آتش از آن کنار داریم

زان لاله ستان چه زار گشتیم

یا رب که چه لاله زار داریم

گوییم ز رشک شمس تبریز

نی سیم و نه زر نه یار داریم

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها