ماه بالای سر آبادی است

سهراب سپهری – مجموعه حجم سبز

شماره 7

غربت

ماه بالای سر آبادی است

اهل آبادی در خواب

روی این مهتابی، خشت غربت را می بویم

باغ همسایه چراغش روشن

من چراغم خاموش

ماه تابیده به بشقاب خیار ، به لب کوزه ی آب

غوک ها می خوانند

مرغ حق هم گاهی.

کوه نزدیک من است : پشت افراها ، سنجدها

و بیابان پیداست

سنگ ها پیدا نیست، گلچه ها پیدا نیست

سایه هایی از دور ، مثل تنهایی آب ، مثل آواز خدا پیداست

نیمه شب باید باشد

دب آکبر آن است : دو وجب بالاتر از بام

آسمان آبی نیست ، روز آبی بود

یاد من باشد فردا ، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم

یاد من باشد فردا لب سلخ ، طرحی از بزها بردارم

طرحی از جاروها ، سایه هاشان در آب

یاد من باشد ، هر چه پروانه که می افتد در آب ، زود از آب درآرم

یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد

یاد من باشد فردا لب جوی ، حوله ام را هم با چوبه بشویم

یاد من باشد تنها هستم

ماه بالای سر تنهایی است

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها