سعدی-رباعی شماره 8
آن یار که عهد دوستاری بشکست
میرفت و منش گرفته دامان در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست
سعدی-رباعی شماره 8
آن یار که عهد دوستاری بشکست
میرفت و منش گرفته دامان در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست
امین پیرانی - حامد پیری