ای لب و گفتار تو کام دل و قوّت جان

خواجوی کرمانی – غزل شماره 724

ای لب و گفتار تو کام دل و قوّت جان

لعل زمرّد نقاب گوهر یاقوت کان

زلف تو هندو نژاد لعل تو کوثر نهاد

هندوی آتش نشین کوثر آتش نشان

چشم گهرپاش من قلزم سیماب ریز

واه جگر تاب من صرصر آتش فشان

کاکل مشکین تو غالیه بر نسترن

سنبل پر چین تو سلسله بر ارغوان

هندوی زلف تو را بر شه خاور کمین

زنگی خال تو را بر طرف چین مکان

شام سحر پوش را کرده ز مه تکیه جای

چشمه ی خورشید را بسته ز شب سایبان

روی تو و خطّ سبز آینه ی چین و زنگ

لعل تو و خال لب طوطی و هندوستان

موی میانت که آن یک سر مو بیش نیست

نیست تو گویی از او یک سر مو در میان

گر چه ز سر تا قدم در شب حیرت بسوخت

زنده دل آمد چو شمع خواجوی آتش زبان

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها