بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
حافظ-غزل شماره 464
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
خوش باش زآنکه نبود این هر دو را زوالی
در وهم مینگنجد کاندر تصورّ عقل
آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی
شد حظّ عمر حاصل گر زآنکه با تو ما را
هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی
آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی
وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی
چون من خیال رویت جانا به خواب بینم
کز خواب مینبیند چشمم به جز خیالی
رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی
زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی
معنی و تفسیر بیت های نخستین :
- بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی / خوش باش زآنکه نبود این هر دو را زوالی:
- شاعر میگوید که زیبایی معشوق و عشق او به کمال رسیده است و از معشوق میخواهد که خوش باشد، زیرا این دو (زیبایی و عشق) هرگز زوال نمیپذیرند.
- در وهم مینگنجد کاندر تصورّ عقل / آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی:
- حافظ میگوید که زیبایی معشوق آنقدر بینظیر است که در وهم و تصور عقل نمیگنجد و هیچ مثالی بهتر از آن وجود ندارد.
- شد حظّ عمر حاصل گر زآنکه با تو ما را / هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی:
- شاعر میگوید که اگر حتی یک روز در عمرش به وصال معشوق برسد، تمام عمرش لذتبخش خواهد بود.
- آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی / وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی:
- حافظ بیان میکند که وقتی با معشوق است، یک سال مانند یک روز میگذرد، اما وقتی از معشوق دور است، یک لحظه مانند یک سال طول میکشد.
معنی و تفسیر بیت های پایانی :
- چون من خیال رویت جانا به خواب بینم / کز خواب مینبیند چشمم به جز خیالی:
- شاعر میگوید که وقتی در خواب خیال معشوق را میبیند، چشمش جز خیال او چیزی نمیبیند. این بیت نشاندهندهی عشق عمیق شاعر به معشوق است.
- رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت / شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی:
- حافظ از معشوق میخواهد که به دلش رحم کند، زیرا از عشق او (مهر روی خوبت) ناتوان و لاغر مانند هلال ماه شده است.
- حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی / زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی:
- شاعر به خودش خطاب میکند و میگوید که اگر به وصال معشوق میاندیشی، نباید از هجران شکایت کنی، زیرا باید بیش از این تحمل کنی.
غزلیات حافظ شیرازی – ادبستان شعر پارسی
واژگان دشوار : مصراع بیت ها ابیات تحلیل بررسی همراه با معنا مفهوم شعر شرح کامل.