هزار جهد بکردم که یار من باشی-همراه با معنی و تفسیر

هزار جهد بکردم که یار من باشی


حافظ-غزل شماره 457

 

هزار جهد بکردم که یار من باشی

مرادبخشِ دل بی قرار من باشی

چراغ دیده ی شب زنده دار من گردی

انیس خاطر امیدوار من باشی

چو خسروان ملاحت به بندگان نازند

تو در میانه خداوندگار من باشی

از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه ی او

اگر کنم گله‌ای غمگسار من باشی

در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند

گرت ز دست برآید نگار من باشی

شبی به کلبه ی احزان عاشقان آیی

دمی انیس دل سوکوار من باشی

شود غزاله ی خورشید صید لاغر من

گر آهویی چو تو یکدم شکار من باشی

سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه ی من

اگر ادا نکنی قرض دار من باشی

من این مراد ببینم به خود که نیم شبی

به جای اشک روان در کنار من باشی

من ار چه حافظ شهرم جوی نمی‌ارزم

مگر تو از کرم خویش یار من باشی


 معنی و تفسیر بیت های نخستین :

  1. هزار جهد بکردم که یار من باشی / مرادبخشِ دل بی قرار من باشی:
    • شاعر می‌گوید که هزار تلاش کرده است تا معشوق یار او شود و آرام‌بخش دل بی‌قرارش باشد.
  2. چراغ دیده ی شب زنده دار من گردی / انیس خاطر امیدوار من باشی:
    • حافظ از معشوق می‌خواهد که چراغ دیده‌ی شب‌زنده‌دار او شود و مونس خاطر امیدوارش باشد.
  3. چو خسروان ملاحت به بندگان نازند / تو در میانه خداوندگار من باشی:
    • شاعر می‌گوید که همان‌طور که خسروان (پادشاهان) به بندگان ناز می‌کنند، تو در میان آنها خداوندگار من باش.
  4. از آن عقیق که خونین دلم ز عشوه ی او / اگر کنم گله‌ای غمگسار من باشی:
    • حافظ می‌گوید که اگر از آن عقیق (معشوق) که دلش را خونین کرده است شکایت کند، از او می‌خواهد که غمگسار او باشد.
  5. در آن چمن که بتان دست عاشقان گیرند / گرت ز دست برآید نگار من باشی:
    • شاعر می‌گوید که در آن چمن (محل عشق) که بتان دست عاشقان را می‌گیرند، اگر دست تو آزاد شود، نگار من باش.

معنی و تفسیر بیت های پایانی :

  • شبی به کلبه ی احزان عاشقان آیی / دمی انیس دل سوکوار من باشی:
    • حافظ از معشوق می‌خواهد که شبی به کلبه‌ی غم‌زده‌ی عاشقان بیاید و برای لحظه‌ای مونس دل سوگوار او باشد.
  • شود غزاله ی خورشید صید لاغر من / گر آهویی چو تو یکدم شکار من باشی:
    • شاعر می‌گوید که اگر آهویی مانند تو برای لحظه‌ای شکار او شود، غزال خورشید (زیبایی) صید لاغر او خواهد شد.
  • سه بوسه کز دو لبت کرده‌ای وظیفه ی من / اگر ادا نکنی قرض دار من باشی:
    • حافظ می‌گوید که سه بوسه‌ای که از لب‌های تو گرفته است وظیفه‌ی اوست، و اگر آن را ادا نکنی، قرض‌دار من باش.
  • من این مراد ببینم به خود که نیم شبی / به جای اشک روان در کنار من باشی:
    • شاعر آرزو می‌کند که نیمه‌شبی به جای اشک‌های روان، در کنار او باشد.
  • من ار چه حافظ شهرم جوی نمی‌ارزم / مگر تو از کرم خویش یار من باشی:
    • حافظ می‌گوید که هرچند او حافظ شهر (شاعر مشهور) است، اما ارزشی ندارد، مگر اینکه تو از کرم خود یار او باشی.

غزلیات حافظ شیرازی – ادبستان شعر پارسی

واژگان دشوار : مصراع بیت ها ابیات تحلیل بررسی همراه با معنا مفهوم شعر شرح کامل.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها