یکی را عسس دست بر بسته بود

سعدی-بوستان-باب هشتم در شکر بر عافیت

شماره 9

 

یکی را عَسَس دست بر بسته بود

همه شب پریشان و دلخسته بود

به گوش آمدش در شب تیره رنگ

که شخصی همی نالد از دستِ تنگ

شنید این سخن دزد مغلول و گفت :

ز بیچارگی چند نالی ؟ بخُفت

برو شکر یزدان کن ای تنگدست

که دستت عسس تنگ بر هم نبست

مکن ناله از بی نوایی بسی

چو بینی ز خود بینواتر کسی

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها