کسی دید صحرای محشر به خواب

سعدی-بوستان-باب دوم در احسان

شماره 32

 

کسی دید صحرای محشر به خواب

مسِ تفته روی زمین ز آفتاب

همی بر فلک شد ز مردم خروش

دماغ از تبش می‌ برآید به جوش

یکی شخص از این جمله در سایه‌ای

به گردن بر از خُلد پیرایه‌ای

بپرسید کای مجلس آرای مرد

که بود اندر این مجلست پایمرد ؟

رزی داشتم بر در خانه ، گفت

به سایه درش نیکمردی بخفت

در این وقت نومیدی آن مرد راست

گناهم ز دادار داور بخواست

که یارب بر این بنده بخشایشی

کز او دیده‌ام وقتی آسایشی

چه گفتم چو حل کردم این راز را

بشارت خداوند شیراز را

که جمهور در سایه ی همتش

مقیم اند و بر سفره ی نعمتش

درختی است مرد کرم ، باردار

وز او بگذری هیزم کوهسار

حَطَب را اگر تیشه بر پی زنند

درخت برومند را کی زنند ؟

بسی پای دار ، ای درخت هنر

که هم میوه‌داری و هم سایه‌ور

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest


0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها