چه خوش گفت درویش کوتاه دست

سعدی-بوستان-باب دهم در مناجات و ختم کتاب

شماره 3

 

چه خوش گفت درویش کوتاه دست

که شب توبه کرد و سحرگه شکست

گر او توبه بخشد ، بماند درست

که پیمان ما بی ثبات است و سست

به حقت که چشمم ز باطل بدوز

به نورت که فردا به نارم مسوز

ز مسکینی ام روی در خاک رفت

غبار گناهم بر افلاک رفت

تو یک نوبت ای ابر رحمت ببار

که در پیش باران نپاید غبار

ز جرمم در این مملکت جاه نیست

ولیکن به مُلکی دگر راه نیست

تو دانی ضمیرِ زبان بستگان

تو مرهم نهی بر دل خستگان

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها