اقبال لاهوری
پیام مشرق
شماره 225
هوای فرودین در گلستان میخانه می سازد
سبو از غنچه می ریزد ز گل پیمانه می سازد
محبت چون تمام افتد رقابت از میان خیزد
به طوف شعله ای پروانه با پروانه می سازد
به ساز زندگی سوزی به سوز زندگی سازی
چه بی دردانه می سوزد چه بی تابانه می سازد
تنش از سایه ی بال تذروی لرزه می گیرد
چو شاهین زاده ی اندر قفس با دانه می سازد
بگو اقبال را ای باغبان رخت از چمن بندد
که این جادو نوا ما را ز گل بیگانه می سازد