اقبال لاهوری
زبور عجم
شماره 131
من بنده ی آزادم عشق است امام من
عشق است امام من عقل است غلام من
هنگامه ی این محفل از گردش جام من
این کوکب شام من این ماه تمام من
جان در عدم آسوده بی ذوق تمنا بود
مستانه نواها زد در حلقه ی دام من
ای عالم رنگ و بو این صحبت ما تا چند
مرگ است دوام تو عشق است دوام من
پیدا به ضمیرم او پنهان به ضمیرم او
این است مقام او دریاب مقام من